مرگ نامه

مرگ را با من تجربه کن...

مرگ نامه

مرگ را با من تجربه کن...

مرگ را تجربه کن...

مرگ را تجربه کن،

در زندگی ات مرگ را تجربه کن.

برای یک بار هم که شده مرگ را تجربه کن.

شما روزی می میرد، زود یا دیر...

من نیز خواهم مرد            به زودی...

احساسش کن، مرگ را احساس کن. برای یک بار هم که شده...

در زندگی ات مرگ را لمس کن. زود یا دیر...

به هر حال به احساس پاکش می رسی، به احساس مرگ خواهی رسید. زود یا دیر...

من نیز خواهم رسید...    به زودی...

غم مخور، مرگ را تجربه کن. برای یک بار هم که شده...

دروغ مگو، مرگ را تجربه کن. برای یک بار هم که شده...

نخند، مرگ را تجربه کن. برای یک بار هم که شده...

گناه نکن، مرگ را تجربه کن. برای یک بار هم که شده...

گریه کن،  و مرگ را تجربه کن. برای یک بار هم که شده...

مرگ را در زندگی ات تجربه کن...

پاکی ها را  تجربه کن، در زندگی ات...

خوبی ها را تجربه کن، در زندگی ات...

انسان ها را تجربه کن، در زندگی ات...

... و مرگ را تجربه کن، در زندگی ات...

برای یک بار هم که شده، زیبایی مرگ را حس کن.

برای یک بار هم که شده، با من همراه شو، در این راه تنها نرو...

بیا تا با هم مرگ را تجربه نماییم. با همه ی خوبی هایش...

                                          با همه ی زیبایی هایش...

بیا...

بیا تا با هم مرگ را در زندگی، برای یک بار هم که شده، تجربه کنیم.

اینجایم...

اینجا، در مسیر تجربه ها

هیچ چیز نمی تواند...

نمی تواند سد راهم شود.

مرگ در پیش است،      تجربه اش کن.

با همه ی وجود سویش برو

با همه ی وجود تجربه اش کن.

مرگ اینجاست. بیا، تنها نرو.

با من، با من تجربه اش کن.

بیا، تنها لذت بخش تر است،     اما سخت است...

طاقت می خواهد تنها مرد.           طاقت می خواهد...

...و اینک که وقت مردن فرا رسیده، تجربه اش کن.

بیا با من، بیا...

ای تجربه گر، در زندگی ات تجربه کن.

من بار ها و بار ها مرگ را در زندگی ام تجربه کردم.

تو نیز و فقط برای یک بار هم که شده،         تجربه کن.

نویسنده: رامین